English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (8451 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central U مرکزی
central U کامپیوتر مرکزی
central U ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central U واحد ورودی و خروجی
central U واحد محاسبات و منط ق
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central U کلمه با طول کوتاه
central U فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central U تلفن چی مرکزی
central planning U برنامه ریزی مرکزی
Central America U آمریکایمرکزی
central position U قرارگاه مرکزی
central position U وضعیت مرکزی
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central pith U هسته یا مغز چوب
central circle U دایرهوسط
central office U تلکس و تلگراف
central office U مرکز تلفن
central office U دفتر مرکزی
central column U ستونمرکزی
central load U نیروی وارد به مرکز
central load U بار مرکزی
switching central U مرکز تلفن خودکار
central processor U پردازنده مرکزی
central processor U پردازشگر مرکزی
central defender U مدافعوسطی
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central tendency U تمایل به مرکز
central war U جنگ عمومی
central strip U نوار میانی
central strip U جداکننده جهات
central station U نیروگاه مرکزی
central site U سایت مرکزی
central reserve U سکوی میانی
central war U جنگ عمده
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central terminal U پایانه مرکزی
central heating U حرارت مرکزی
central reservation U مرکزرزروکردن
central screw U پیچمرکزی
central stile U چهارچوبدربمیانی
central city U شهر مرکزی
central city U مرکز شهر
central canal U مجرای مرکزی
central bank U بانک مرکزی
central heating U گرمایش مرکزی
central convolution U شکنج مرکزی
central gyrus U شکنج مرکزی
central incisor U دندانپیشینمرکزی
central reserve U سکوی وسط
central nave U کلیسایمرکزی
central head U فشار مرکزی
central government U حکومت مرکزی
central sulcus U شیار مرکزی
central fissure U شیار مرکزی
central exchange U مرکزتلکس
central exchange U مرکز تلفن خودکار
top central manhole U حفرهمیانیورودفرد
central treaty organization U انگلستان
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
German Central Bank U بانک مرکزی آلمان
Central Intelligence Agency U مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
central pumping station U مرکزی
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
unit central processing U واحد پردازش مرکزی
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
central pumping station U تلمبهخانه
central focusing wheel U چرخهزوم مرکزی
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
measures of central tendency U اندازههای گرایش مرکزی
central limit theorem U قضیه حد مرکزی
central heating system U دستگاه حرارت مرکزی
central control panel U تابلوی مرکزی کنترل
central control panel U مرکز کنترل
central control desk U میزفرمان مرکزی
central control desk U اطاق فرمان اصلی
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
central angle of arch U دهانه کمان
central angle at crest U فرجه ستیغ
central air data U مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central mass storage U انباره انبوه مرکزی
central mixing plant U مرکز اختلاط بتن
central pastry kitchen U اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central tendency measures U اندازههای گرایش مرکزی
central telegraph office U مرکز تلگراف اصلی
central information file U سیستم اصلی ذخیره داده
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central railway station U ایستگاه مرکزی راه اهن
central processing unit U واحدپردازنده مرکزی
central processing unit U واحد پردازش مرکزی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team U تیم طرح ریزی مرکزی
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
organization of central american states U سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility U کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com